خدایا


راز دل

راز و نیاز با خدا

خدایا ! تو در آن بالا بر قله بلند الوهیتت ، تنها چه می کنی ؟
ابدیت را بی نیازمندی ، بی چشم به راهی ، بی امید چگونه به پایان خواهی برد؟
ای که همه هستی از تو است ، تو خود برای که هستی؟
چگونه هستی و نمی پرستی؟
چگونه نمی دانی عبودیت از معبود بودن بهتر است؟
نمی دانی که ما از تو خوشبخت تریم؟
ای خدای بزرگ ! تو که بر هر کاری توانائی !
چرا کسی را برای آنکه بدو عشق ورزی ،
بپرستی ،
بر دامنش به نیاز چنگ زنی ،
غرورت را بر قامتش بشکنی ،
برایش باشی ، نمی آفرینی؟
چرا چنین نمی کنی ؟
مگر غرورها را برای آن نمی پروریم تا بر سر راه مسافری که چشم به راه آمدنش هستیم قربانی کنیم ؟خدایا تو از چشم به راه کسی بودن نیز محرومی ؟!  ((دکتر علی شریعتی))



نظرات شما عزیزان:

بهروز
ساعت12:18---17 اسفند 1390
سلام عزیز
وبلاگت واقعا قشنگه و محزونه
حسابی باهاش حال کردم
قبلا لینکت کرده بودم
ممنون میشم تو هم لینکم کنی


ترازنامه
ساعت15:19---2 اسفند 1390
مرسی اجی خیلی قشنگه
موفق باشی افروزو


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در سه شنبه 2 اسفند 1390برچسب:,ساعت1:17توسط حسین م | |